چند روش برای ارتقاء بازدهی کار معماران

در روز چند ساعت کار میکنید؟ نه فقط کار حرفه ای در محیطهای کاری. کلا چند ساعت رو به کارهای هدفمندتون اختصاص میدین. یعنی اعمالی که سر یک زمان مقرر و از پیش تعیین شده باید به بازدهی مشخص و معینی برسن. در تمام طول این مدت که مشغول هستین، عادتهایی هستند که ممکنه ضرورت چندانی هم برای انجامشون نباشه اما "زمان" شما رو هدر میدن. یا برعکس. ممکنه کارهایی باشه که خیلی خوب باشه انجامش بدین اما تا کنون بهش توجهی نداشتید. در این پست قصد داریم یه تعداد از این کارهای خوب یا عادات نابجا رو مرور کنیم که بتونه باعث پیشرفت راندمان کاریمون بشه.

 ضمن اینکه این پست برگرفته از چکیده مقالات انگلیسی و نیز با مکمل تجربیات شخصی است.

1- فرق بین کار کردن و کارایی داشتن رو درنظر داشته باشید. کار کردن به معنی انجام کارهای صحیحه اما کارایی داشتن به معنای انجام کارها، به شیوه ی صحیحه. حقیقت اینه که در یک فرآیند پر بازده، هر دوی اینها اهمیت دارند و ادغامی از این دو رو باید در دستور کار بذاریم. یعنی کار درست رو به شیوه ی صحیح خودش انجام بدیم.

2- زمان بیشتر به معنای کار بیشتر نیست! به طور معمول گفته میشه که یک کار معمولی، هشتاد درصد نتیجه اش رو مدیون بیست درصد تلاشهای شماست. پس در طول زمانی که مشغول انجام کار هستید، عملا در بیست درصد از زمان کارتون به نتیجه خواهید رسید. بنابر این خیلی بر افزایش ساعت کاری تمرکز نکنید. شاید با افزایش بازدهی جبران بشه!

3- مسیر حرکت پروسه خودتون رو مشخص کنین. یا به قول خودمون خط مشی مشخصی برای کارتون داشته باشید. اینکه بدونین به کجا باید برید، شروع و ادامه ی حرکت رو براتون آسونتر میکنه.

4- چک لیست! اگر میتونین با گوشی خودتون و استفاده از نرم افزارهای متدوال برای کارهایی که هر روز قصد انجامشون رو دارید یک چک لیست تهیه کنید. تجربه به شخص من ثابت کرده که چک لیست اگر از شب قبل یا صبح زود تهیه بشه مفیدتر واقع میشه. اگر هم با گوشی دشواره براتون میتونین از لیستهای کاغذی استفاده کنین اما طبعا مزایایی مثل آرشیو کردن و دسته بندی و ... رو به راحتی نرم افزار نخواهید داشت.

5- داستان معروفی درمورد رابطه ی زمان و کارهای روزمره وجود داره که زمان رو به ظرف و کارها رو به سنگهای ریز و درشت تشبیه میکنه. این مساله واقعا صادقه. اگر ظرف زمانتون رو با سنگهای درشت (کارهای مهمتر) ابتدا پر کنید اونوقت برای کارهای کم اهمیت تر (سنگهای ریزتر) باز هم جا خواهد بود. اگر هم نبود میتونین تو ظرف فرداتون بگنجونیدش. اما اگر سنگهای درشت تر رو اول بذارین تو ظرف، جا برای سنگ ریزه ها نمیمونه.

6- اینکه بدونین روزهای هفته رو چجوری سپری کردین خیلی مفیده. من خودم خیلی تلاش کردم تا عادت کنم آخر شب لیست کارهایی که انجام دادم رو یادداشت کنم. اما خب حداقل برای من امکان پذیر نبود. موثرترین روش برای من اینه که اول ماه، یک روز کامل فرصت میذارم و لیست کارهای اون ماه رو به تفکیک روز انجام هر کار تهیه میکنم. یعنی یک برنامه جامع که توش مشخصه هر روز از ماه چه کارهایی قراره بکنم. این برنامه هم جایی قرار میدم که در دسترس بقیه هم باشه و صرفا خودم نبینمش! اینجوری تا حد زیادی مجبور به پایبندی به برنامه میشم. مطمئن باشید این برنامه ریزی حیاتی، ارزش یک روز زمان گذاشتن در ماه رو داره.

7- کارهای مشابه رو در یک دسته قرار بدید. انجام کارهای نزدیک به هم، در یک زمان و در روزهای متوالی باعث میشه آمادگی ذهنیتون و انگیزه بیشتری داشته باشید.

8- نوتیفیکیشن خیلی از ابزارهای ارتباطی یا شبکه های اجتماعی اگر خاموش بشن هیچ اتفاقی نمیفته! فرض کنید مشغول کار روی پروژه تون هستین که نوتیفیکیشن فیس.بوک براتون میاد و حواستون رو پرت میکنه که چک کنید ببینین چی میگه! معمولا هم این چک کردنا به یکی دو دقیقه ختم نمیشن. بیتعارف میتونین نوتیفیکیشنها رو قطع کنید و در اوقات استراحت و زمان بیکاریتون به این مساله رسیدگی کنید.

9- انرژی شما، هر چقدر روز پیش میره، کمتر میشه! این واقعیت رو بپذیریم که اگر یک کار سخت داریم و صبح حوصله انجام دادنش رو ندارین، بعد از ظهر که دیگه اصلا حوصلمون نمیگیره!

10- میانبر بزنین! شرتکاتهای نرم افزارها چند تا مزیت داره. وقتی با یک نرم افزار کار میکنین و از شرتکاتها استفاده میکنین، اولا سرعت کارتون بسیار بالاتر میره. دوما که کار شما حرفه ای تر و جدی تر بنظر میرسه درحالیکه ممکنه نسبت به بغل دستیتون چیز بیشتری از اون نرم افزار ندونین اما همه فکر میکنن خیلی مسلطتر هستید!

11- دیدن فیلمهای آموزشی رو از دست ندید. یه خوبی فیلمهای آموزشی نسبت به کلاسهای آموزش نرم افزار اینه که در هر زمانی که بخواین میتونین پیگیریش کنین و برنامش اصطلاحا انعطاف پذیرتره. ضمن اینکه دیدن این فیلمها حتی بعد از یادگرفتن نرم افزار در موارد خاص خیلی مفیده. خود من یک سال بعد از اینکه فکر میکردم رویت رو کامل یاد گرفتم، فیلمهای آموزشی ای دیدم که دیدگاهم رو نسبت به این نرم افزار کلی تغییر داد.

12- اگر داستانی که در بند 5 اشاره شد رو کامل شنیدین، توصیه آخر من اینه که اون دوتا فنجون قهوه آخر داستان رو خیلی جدی بگیرین! ما همیشه به تفریح نیاز داریم. تفریح الزاما به معنای جاده چالوس و اینا نیست! گاهی هم تفریح میتونه در لذت بردن از کاری باشه که مشغول انجامش هستین. این مهارت رو یاد بگیریم بد نیست. سر تحویل پروژه ها به درد میخوره :)