معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطا ست. رسانه و نشریه الکترونیکی معماری ما
معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطاست
وبسایت اصلی رسانه "معماری ما"
رسانه ای برای انتقال تجارب دنیای آموزش معماری تا زندگی معماری
با تجربه ی دانش آموختگان دانشگاه های معماری تهران، شهید بهشتی، هنر و ...
مجله و نشریه معماری ما

همراهی با خبرنامه‌ی معماری ما
آخرین نظرات

معماری ایرانی اسلامی ما(بحث 2 -قسمت اول-مقدمه)

| چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ

 

چیست ؟ چرا ؟ تا کی ؟ باید ؟ نباید ؟ می توان ؟ نمی توان ؟ می خواهند یا نمی خواهند ؟ آخر چه ؟ 

حرف از معماری و ایران و اسلام که می شود ، بازار داغ سخن و مدعیان فراهم . هر کس این معماری را به گونه ای تفسیر می کند . هر کس نظری دارد و عقیده ای . هر کس علمی دارد و تجربه ای . اما واقعا سر انجام این موضوع چیست ؟ آیا اصلا لزومی به بحث در این زمینه هست ؟

 

* از شما میخوایم اگر
برداشت و نظر و مخالفتی وجود دارد در قسمت نظرها بنویسید و ما هم قطعا پاسخ میدهیم
و بحثی میکنیم تا مفاهیم خام بوسیله شما اشکالاتش رو رفع کنیم تا تمام ابعاد بحث بررسی شود.

عقل با عقل دگر دو تا شود                                         نور افزون گشت و ره پیدا شود

بسمه تعالی

 

 

معماری ایرانی ؟

هر موضوعی در این زمینه نیاز به ساعت ها بحث و گفت و گوست اما در این اندک فضای مجازی نیز میتوان گوشه ای از این مسائل را حل نمود .

 

1- با گذشت سالیان سال از معماری های دوران هخامنشی و ساسانی و صفوی و ... و اسلامی و  آیا ملزوماتی وجود دارد که ما نیز هنوز از آنها تبعیت بکنیم ؟ آیا کمک گرفتن از فرم های معماری گذشته تقلید و بی فکری به حساب می آید و حتما باید در عصر مدرن کنونی مدرن طراحی کرد ؟ اصلا چه لزومیست که از معماری گذشتگان پیروی کنیم ؟

 

2- آیا معمار اختیار تام در طراحی هر گونه فرم و طرحی دارد ؟ یعنی اگر خواست مسجدی را به دلخواه خود به فرمی جدید و مدرن بسازد ، میتواند بسازد ؟  

نظرات (۱۰)

  • محمّدعلی هنردوست
  • سلام دوستان
    یه لطفی کنید در این بحث شرکت کنید تا انشالله به نتایج خوبی برسیم....

    به نظر من در هر شغلی یک سری خطوط قرمزی وجود داره که گذشتن از اونا یعنی تصمیم گرفتن برای یک ملت یا یک تمدن .

    این در مورد معمار ها بسیار اهمیت پیدا میکنه . چرا که دقیقا اون چیزی که فکر میکنن و تصمیم می گیرن تبدیل به یک عنصر شهری میشه که اون ملت از کنارش رد میشن یا در اون زندگی میکنن .

    به نظر من یکی از این خطوط قرمز در معماری ما ، معماری دین ماست . یعنی معماری مساجد . شاید

    شاید اگه یک چیزی مثل مربع بودن زمین رو در علم نجوم ثابت کنید و از اون به بعد زمین رو به عنوان مربع یاد کنید مشکل خواصی بوجود نمیاد . یک نظریه علمی و سپس گذشتن از آن به سمت پیشرفت علم . همون طور که برای این موضوع یعنی گرد بودن زمین ، کره زمین داشت یک کشته میداد !

    معماری مساجد خط قرمز ماست . یعنی به اون نمیشه به عنوان یک ساختمون عادی فکر کرد که حالا من میخوام یک ایده ی جدید توی اون پیاده کنم پس فلان ...

    شاید اگه یک ساختمون اداری رو شبیه یک قارچ بسازیم مشکلی پیش نیاد ولی کوچکترین تغییر در معیار های طراحی مسجد میتونه سرنوشت یک ملتی رو تغییر بده ( به این شدت حتی !)

    پس خود من ، اگر روز ی بخوام یک مسجد طراحی کنم ، یا اونقدر به اطلاعات علمی و مذهبی و معماریم  اعتقاد دارم که بتونم با تغیری کوچک کم کم معماری مساجد رو به سمت بهبودی بیشتر سوق بدم  و یا اگر چنین یقینی ندارم همان تقلید را به اجرای یک ایده ی نسنجیده برتری میدم .

     

    درسته ...این معماری مساجد بالاخره طی سال ها ، اصلاح شده و به نوعی تکامل رسیده . باتوجه به فرهنگ و مذهب و ایجاد فضای  روحانی و...  . واین معماری ، حاصل تاریخ تفکر مسلموناس.نمیشه که به راحتی کنارش گذاشتو  فرم و فضاهای جدید که هیچ کدوم از معیار های مد نظر رو در مورد مسجد نداره جایگزین کرد . خب البته اگه معیار های مورد نظر رو داشته باشه و پاسخگوی تعریف ما از مسجد باشه تعصبی روی حالت فعلی نباید وجود داشته باشه به نظر من...!
  • بهاره امانلو
  • -معماری مسجد اونقد حساسه که حتی با زمان جلو نرفتن هم بهش آسیب می زنه.
    -ینی فرم های تکراری و کپی شده و گاها شدیدا بی تناسب کنونی هم درست نیست که به این شکل ادامه پیدا کنن.
    -کتاب حس وحدت تالیف نادر اردلان و لاله بختیار، از زاویه حکمت اشراق سهروردی به معماری نگاه می کنه "در این جامعه معمار همان عارف و صوفی طریقت است که از سرچشمه ازلی سیراب می‌شود و تبلور معماری او چیزی جز انعکاس هستی نیست." شامل توضیحاتی در خصوص معنا بخشی عرفانی به المان های معماریه
  • محمّدعلی هنردوست
  • با اینکه معماری مسجد دارای حساسیت خاصیه موافقم بشدت
    ولی بنظر من لزومی در پیروی و تقلید نیست ،یعنی اون حال وهوای مخصوص مسجد و و و و....که همه ویژگیهای باطنی و فضایی مسجد رو شامل میشه قطعا دارای ارزش بیشتری هستن تا ویژگیهای فرمال
    پس اگر بنده به عنوان یک معمار یک فرم نو و بهینه تر و بهتر نسبت به فرم قبلی یافتم  ناحقی کردم درحق مسجد که اون فرم رو استفاده نکنم نه اینکه لزوما این باید در پروسه ی زمانی طولانی رخ بده...
    وقتی فرمهای جدیدتر برای حس قویتر معنوی و بشکل بهینه تر قابل اجراست از نظر دینی هم کمکاری بحساب میاد اگر اون فرم رو اختیار نکنیم و از روشها و فرمهای قدیمی پر خرج استفاده کنیم.
    ولی نکته اساسی اینه که حالا چه فرمی مثلا؟
    خب این قسمت کار برمیگرده به ما دانشجو ها و جامعه معماران ایرانی اسلامی که بتونن با همفکری و مشورت و اینا ،فرمهارو بهینه کنن و قطعا این کار یک نفر به تنهایی نیست....
    پس وظیفه ماست که بتونیم تکنولوژی رو بکار بگیریم و بفکر باشیم نه که با تقلید خودمونو راحت کنیم
    موضوع دیگه اینه که ازکجا بدونیم این فرمهای جدید میتونن انقدر خوب باشن؟
    در پاسخ به این سوال من استدلالی دارم که مساجد مسلمانان رو با کلیساهای مسیحیان مقایسه میکنم
    مگر غیر ازاینه که در معماری کلیساها صدها طرح نو بعد از آخرین دوران گوتیک ارائه شد و مقدار زیادی ازاونها مورد پذیرش عام بعنوان کلیسا قرار گرفت؟ جدای ازین، یک طرح جدید برای کلیسا نام میبرم که خود بتنهایی نمونه ای بدیل در فرم کلیساست که پاسخی به مراتب مناسب تر به کلیساهاست. کلیسای رونشان اثر لوکوربوزیه
    تشکر ازینکه کل متنو خوندید :)

    پاسخ:
    http://www.archdaily.com/84988/ad-classics-ronchamp-le-corbusier/

    دقیقا همین طوره . اما این به نظرم به این جمله برمی گرده که خدا یا به متعصبین ما علم و عالمان ما تعصب عطا فرما !

    من نمیگم که دنبال فرم جدید نباشیم . دارم میگم این القا ی فرم جدید کاملا امریه کا باید آکادمیک و علمی و مردمی حل بشه و بعد به مرحله ی اجرا در بیاد .

    شاید اگه یک کلیسا رو کاملا متفاوت بسازی ویا مثلا یک نمازخانه ی کوچک در یک پارکی رو به گونه ای متفاوت و لی با همون حس و حال ها ویا حتی بهتر بسازی  اتفاق چندانی در یک شهر نمی افته و در واقع باعث میشه که کم کم حس بشه که میتونه چیزی متفاوت با اون موضوع اصلی هم باشه اما باز هم میگم شوخی با یک مسجد اصلا قابل مقایسه با یک کلیسا نیست !

    شاید بعد 50 سال در آینده کلا تصور ذهنی دنیا از مسجد تبدیل به چیز دیگری بشه اما مطمئنن اجرای یک ایده برای سعی و خطا در این مورد مساله سازه !

    ولی بازهم میگم ، من به شخصه فعلا با اطلاعات کنونی خودم صلاح میدونم پیشینه ی عظیم معماری ای که در زمینه هست رو با یک سری فرم گرایی های نوطلبانه ختشه دار نکنم !

    اگر چه به فکر تجدید و احیا ی اون هستم !

     

    مثلا واقعا با دیدن مسجد کنار تئاتر شهر در 4 راه ولیعصر چیزی از یک مسجد در ذهنتون مصور میشه ؟

    آره شاید از نظر فضایی خیلی عالی باشه و .... ولی هدف اصلیش که نماینده ی یک مسجد بودن رو نداره !

    اگر آدم مهد کودک میسازه با نگاه کردن بهش باید فهمید که مهد کودکه و با ساختن مسجد هم همین طور. یعنی متوجه بشیم که حد اقل سینما نیست !

  • محمّدعلی هنردوست
  • یا بالاخره باید دنبال تجدید و احیا بود یا نباید بود....بالاخره کدوم؟
    یک سوال هم برام پیش اومد اون هم اینکه چرا در این صحبت کلیسا قابل مقایسه با مسجد  نیست؟
    مصداقی که گفتم تنها در ایجاد حس معنویت بود.
    بنظر من باید بفکر احیا و تجدید بود ولی این کلمات نباید مارو فریب بده که حتما این تجدید نوگرایی همراه فرمهای مثلا پیچیده ای خواهد بود! اصلا میتونه ساده تر از چیزیکه بوده باشه...اصلا باید بنظرم اینطور باشه.

  • مینا یاسمی
  • این خیلی بحث چالش برانگیز و جالبیه..
    من فک میکنم تقلید صرف از ظاهر ، بدون در نظر گرفتن علت های شکل گیری یک اثر و فکر و ایده ی اصلی صاحبان اثر ،در هر زمینه ای غلطه
    پاسخ هایی که معماران در گذشته به اونها رسیدن مطابق با امکانات، فرهنگ، دانش ، تکنولوژی و... در زمان خودشون بوده... در هر زمانی هم همین طوره پاسخ های ما باید علت ها و پیش زمینه های فکری و اجرایی منطقی و صحیحی داشته باشن...به همین دلیل تقلید کورکورانه و بدون در نظر گرفتن شرایط قطعا نمی تونه درست باشه.
    به اعتقاد من میشه ویژگیهای قابل انطباق و مفید معماری گذشته رو در معماری امروز با توجه به وضع و شرایط کنونیش حل کرد ... این خیلی هم خوبه..بهره گرفتن از تجربیات و فکر ها.

  • مینا یاسمی
  • اما یک سوال :بعضی آثار هستند که به نظر برداشت مستقیم میرسن.. میگن الهام گرفته از فلان اثر هخامنشی یا ساسانی یا.. هست ... مثل ساختمان وزارت خارجه در خ امام خمینی که الهام گرفته از تخت جمشیده... درباره اینطور آثار واقعن چطور باید قضاوت کرد؟ این خوبه یا بده؟ این ی تقلید کورکورانه از فرمه یا یک برداشت منطقی؟
    من فک میکنم معمار اساسا دو تا هدف داشته : یک هدف معمار دقیقا بزرگداشت معماری هخامنشیه ... یعنی از این ساختمان داره مثل یک تندیس استفاده میکنه... و هدف بعدیش خب همون هدف معمولی که باید باشه..در نظر گرفتن کاربری و ورودی و ایوان و حسی که پله های ورودی ایجاد میکنند... اینطور به نظر میرسه که در واقع معمار به خواسته های خودشم رسیده با استفاده از این الهام مستقیم از معماری هخامنشی... ایجاد سلسله مراتب، نمای با شکوه ، تعریف ورودی و...
    اما خب به هر حال جای بحث داره که واقعن این انتخاب معمار برای بزرگداشت معماری هخامنشی و این الهام مستقیم تا چه حد میتونه خوب و درست باشه...
    خوبه که این بحث به همین جاها ختم نشه و همه بیشتر بررسی و مطالعه کنیم و داده هامون رو به اشتراک بذاریم.
    ممنون :)

    نظرات خود را در زیر بنویسید

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی