معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطا ست. رسانه و نشریه الکترونیکی معماری ما
معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطاست
وبسایت اصلی رسانه "معماری ما"
رسانه ای برای انتقال تجارب دنیای آموزش معماری تا زندگی معماری
با تجربه ی دانش آموختگان دانشگاه های معماری تهران، شهید بهشتی، هنر و ...
مجله و نشریه معماری ما

همراهی با خبرنامه‌ی معماری ما
آخرین نظرات

بافت شناسی مختصر پاریس

محمدعلی هنردوست | جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۳۸ ق.ظ



در این پست، مختصر به بررسی بافت های گوناگون در طراحی و معماری پاریس می پردازیم...

آنچه که به عنوان بافت در این پست مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نوعی قاب بسته از زوایای دید یک منظر است. به این معنی که تمامی رنگ ها و جنس هایی که در یک اثر به کار رفته بدون توجه به فرم کالبدی کلی اثر مورد توجه قرار گیرد.
در روش فرآیند طراحی کلاژ، ما با نوعی از این نوع نگاه و برداشت آشنا شده ایم. (کلاژ، شناخت حقیقی شخصیت معماری)
در این نوع فرآیند، طراح بیش از هر چیز با بافت ها، رنگ ها و جنس مصالح درگیر می شود و حاصل کار او نیز همین شناخت بافت حقیقی فضاست.
بافت در این تعریف، هم تشکیل دهنده ی همه چیز است و هم در عین حال هیچ نیست. هیچ فرم و شکلی را نمی پذیرد اما بسیار هم در فرم و شکل تاثیر گزار است. با این نوع نگاهِ بدون توجه به فرم، میتوانید بافت ها را بهتر ببینید و حتی تشابهی بین آنها و دیگر اشیا بیابید و یا حتی بتوان آنها را خیلی شاعرانه تر توصیف کرد. مانند شاعری که برای اولین بار با تصویری ناشناخته روبرو می شود.
 بافت ها، عناصری هستند که کم تر مورد توجه طراحان قرار می گیرند در حالیکه تاثیر بسزای آنها می تواند کیفیت طرحی را بد و یا عالی کند. تجربه هایی که در این زمینه رخ داده است بیشتر حول طراحی های داخلی و مبلمان است. چراکه شاهد هستیم که فضای داخل، فضایی است که تمامی کاربران اثر معماری، در آن قرار می گیرند. به همین سبب امروز ظرافتی که در انتخاب بافت های مبلمان بکار گرفته می شود کمتر در طراحی نماها مورد توجه قرار می گیرد. اما این پست مجالیست تا با هم به نظاره بافتهای شهر زیبای پاریس بنشینیم تا در نگاهمان به اطراف، تجدید نظر کنیم.


1. ایفل
شهر زیبای پاریس بیش از هر نمادی، با نماد برج ایفل شناخته می شود. کمتر پیش آمده تا در عکس ها و تصاویر ایفل (تلفظ درست آی فِل است) به جزییات و نقش و نگار های آن توجه کنیم. به معنی حقیقی آهن در اینجا حرف اول را می زند. زمختی و سنگینی آهن در جزء جزء آن به چشم می خورد و عناصر عظیم و قوی با جزییاتی که همچنان نقش سازه ای دارند تزیین می شوند. و بالاخره سطوح پروخالی، سایه های آهن های دورتر در برابر آهن های جلوتر و رنگ ضدزنگ گونه ی یکنواخت تمامی عناصر و قوس تمامی اجزا در کنارهم، بافت ایفل را تشکیل می دهند.
(غول پیکر فلزی گوستاو ایفل)



2. ورسای
کاخ سلطنتی ورسای لویی چهاردهم، بزرگترین باغ سلطنتی جهان، در حوالی پاریس قرار دارد.
تزیینات اروپایی و فرانسوی-سلطنتی خاص دوران پادشاهان فرانسوی خود به شکل چشم گیری قابل توجه است، طلاکاری ها، تزیینات باروک پرطمطراق، مجسمه های سنگی ارزشمند، پارچه های مخمل قرمز لطیف و در عین حال سنگین ملکه، گلدوزی های طلایی بروی پارچه های آبی سلطنتی، فرش های پر از طرح و نقش ابریشمی، صندلی و میز های کلاسیک پایه بلند و نازک فرانسوی، پاستونهای سنگی سبزرنگ، همگی در راستای ایجاد یک بافت فرانسوی-سلطنتی است. که اگر این بافت ها را از فرم خالص تمامی موارد مذکور حذف کنیم چیزی برای این حس های مشهور باقی نمی ماند.



3. شهر نور
City of Lights یا شهر نور، یکی از القاب پاریس است. زندگی در شهر از فراز برج ایفل همچون ساعتی مطابق با روز و شب در حال جریان است. همچنان که در فیلم هیوگو اثر مارتین اسکورسیزی میبینیم، خیابان ها با نورشان جریان زندگی را در رگ های شهر تزریق می کنند.
سردی و سنگینی هوا همراه با مه غلیظ آبی موجب شده است تا نورهای گرم و نارنجی، بهتر و زیباتر جلوه کنند. و همه و همه بالاخره به میدان اتوآل (یا میدان ستاره) متصل می شوند و به همه این پراکندگی، یک وحدت زیبا می بخشد. (میدان اتوآل)




4. کتدرال پاریسی
کلیسای جامع یا کتدرال نوتردام (تلفظ فرانسوی، نوت قِ دام است)، از مشهورترین کلیساهای گوتیک است.
سکوت سنگین فضای مرتفع و خشک و یکنواخت نوتردام، دربرابر شیشه رنگی های ظریف و پر از جزییات پنجره های رز کلیسا، فضای سنگی سنگین سرد و تاریک سالن کلیسا در کنار نور فراوان شرق پشت شیشه های رنگارنگ نقاشی وار پنجره ها،سازه های عظیم طاقهای جناقی منظم دربرابر سازه های نحیف و نامنظم شیشه رنگی ها، همه حکایت از نوعی تضادی لطیف در فضای داخل این کلیسا می کند.




5. سنت شاپل
تصویر زیر متعلق به زیرزمین کلیسای تمام شیشه سنت شاپل است. کلیسایی که در نوع استفاده از پشت بندهای گوتیکی مشهور است.
لباس رنگارنگ سلطنتی ای که بر تن طاقهای جناقی گوتیک کرده است، در برابر قوس های زیبا و چشم نواز این طاقها، حاوی این مفهوم است که گویا طاقهای جناقی باید اینگونه رنگارنگ باشند.
انعکاس نور در میان جزییات طلایی این لباس و قطع این انعکاس در نقاطی که سایه افتاده، بسیار زیبا جلوه می کند. رنگ آبی نه تیره و نه روشن آن، که موجب شده است تا سایه ها را بهتر نمایان کند. و یا حاشیه های قرمزی که بر قدرت قوس های طلایی می افزاید.



6. پارک دولایت
پارک دولاویلت (یا دولاویِت) پاریس از نمونه پارکهای طراحی شده موفق دنیا اثر برنارد چومی است. (پارک دولاویت)
عناصر نشانه گذاری در معماری را می توان به عنوان عناصر گرافیکی به کار برد. به این معنی که یک تابلوی اطلاع رسانی و یا یک علامت جهت میتواند به نوبه ی خود، یک عنصر طراحی شده در فضای معماری باشد.
در جای جای این اثر قرن بیستی، شاهد کاربرد فراوان گرافیک نشانه ها در معماری هستیم. همان طور که در تصویر زیر میبینیم، عناصر سازه های فلزی تیره رنگ در پشت زمینه ای از تبلوی قرمز اعلان مکان است که با تصور حذف آن می توان به تاثیر شگرف آن نیز پی برد.
تناسبات نشانه، هم ردیفی آنها، رنگ قرمز و ضخامت آنها، همگی دست به دست هم داده اند تا اثبات کنند که آنها همچون تیروستون هایی که جزء ضروریات معماری است، بسیار ضروری اند.





7. گنبد آینه
جئود (geode) یا گنبد آینه پارک دولاویت، که داخل آن سینمای سه بعدی این پارک است.
گویا معمار تنها بافت آسمان را کمی شکانده است. آیینه های مثلثی درکنار هم، بافت کندو عسلی ایجاد می کنند و همه آنها روی کره ای چیده می شوند که تنها می خواهند لحظه ای و در نقطه ای آسمان بیشتر به چشم آید. یعنی همان آسمانی که هر روز در حاشیه دید ما دیده می شد این بار معمار موجب می شود تا در مرکز دید ما قرار گیرد.




8. جورج پومپیدو
تضاد و دیگر هیچ، مساله ای که موجب درگیری برسر طرح رنزو پیانو و ریچارد راجرز یعنی جورج پومپیدو در بافت قدیمی پاریس شد.
تضادی که می توانست با یک ساختمان شیشه ای مدرنیستی همچون آثار میس-وندروهه حل شود. (میس-وندروهه)
اما آنچه این تضاد را زیبا و زیبا تر می کند همین شدت بسیار زیاد تضاد است. یعنی بنایی که نماد معماری های-تک است و همه چیز از جمله بادبندها و لوله های تاسیساتی و پله های فرار خیلی فاخرانه و منظم و تمیز در نمای ساختمان قرار می گیرند، در وسط بافتی که نماهای سنگی آن شوره زده و بام های کلاه فرنگی آبی تیره اش میان دودکش های سنگ-چین شده و پنجره های زیرشیرانی است.
اما با این حال، حس مشترکی میان بافت این اثر و بافت ایفل حس می شود. سطوح پروخالی، هم رنگ و هم جنس بودن، تعریف کنندگی سایه ها و همینطور بیانگرایی تمام و کمال سازه.
ویژگی بارزی که این اثر پیدا میکند انعکاس شیشه هایی است که مدیون معماری مدرن است. و سفیدی و تمیزی اجزایی که آن قدر ریز هستند که فقط نیمی از آنها را به زیر سایه برده است. و همه اینها در کنار یکدیگر در ترکیب با بنر های اعلان نمایشگاه های داخل بنا که به هویت گرافیکی اثر جانی دوباره بخشیده است.




نظرات (۱)

  • محمد فرید مصلح
  • جالب، آموزنده، چشم نواز
    مرسی

    نظرات خود را در زیر بنویسید

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی