7 افسانه درمورد طراحی جزییات
طراحی جزییات ساختمانی از مراحل مهم طراحی است که در بیشتر موارد با کاربر به صورت مستقیم ارتباط دارد. معماری ما پیش از این در قالب چند پست به این موضوع پرداخته است. اینبار قصد داریم از دیدگاه جهانی به این موضوع بنگریم. موضوع طراحی دیتیل در شرایط طراحی امروز الزاماتی فراهم آورده که به قواعد کهن پیش از خود تنه میزند. مطالب این پست با توجه ویژه به یکی از مقالات آرک دیلی نگاشته شده و برگردانی است از بخشهای منتخب آن.
دسترسی به روشهای طراحی مکانیزه (به کمک کامپیوتر) و تکنیکهای تولید و ساخت، باعث تغییر شیوه های توسعه جزییات اجرایی شده است. با استعانت از روشهای طراحی پارامتریک و الگوریتمیک و کاربرد فبریکیشن دیجیتال، معماران باید به قابلیتهای جدیدی مجهز شوند تا بتوانند جزییات را طراحی کنند. چنانچه همزمان عناصر جدیدی در طراحیهای ایشان نقش بازی میکنند. جزییات ساختمانی از جهات بسیاری اهمیت پررنگی دارند. هرچند که گاهی مغفول واقع میشوند. معماری معاصر رویکرد مجددی به دیتیل دارد که البته نباید با رجعت به روحیه صنعتگرایی اشتباه گرفته شود. این گرایش را باید نتیجه درگیری مجدد معماران با ساخت فیزیکی ساختمانها دانست که خود حاصل استفاده از فناوریهای دیجیتال است.
در ادامه به بیان هفت داستانواره درمورد جزییات اجرایی میپردازیم که در عصر جدید معماری در درستی آنها تردید وارد است.
شماره یک
طراحی دیتیل بعد از طراحی کانسپت آغاز میشود.
وقتی درمورد امکان ساخت دیجیتال بخشهای یک ساختمان صحبت میکنیم، باید از همان گامهای نخست درمورد روش تولید و مونتاژ این بخشها فکر کنیم. پرورش یک کانسپت که قابلیت ساخت دیجیتال ندارد کاری پر ریسک است. بنابر این طراحی دیتیل باید به موازات پرورش کانسپت به پیش برود. این مساله به طراحی یکپارچه دیجیتال کمک میکند. مدلسازی پارامتریک به طراحان این امکان را میدهد تا از ابعاد موقتی استفاده کنند و در صورت لزوم بعدا آنرا تغییر دهند. بدون اینکه مجبور به مدلسازی همه چیز از مرحله پیشاطراحی باشند.
شماره دو
حق تالیف یک دیتیل به معمار بازمیگردد.
این تفکر که یک معمار میتواند دیتیل را در حد عالی و بی نقص، به تنهایی پرورش دهد غالبا خطا است. دیتیلهای خوب تنها در ارتباط با تولیدکنندگان، مجریان، مهندسان مکانیک و متخصصین متریال پرورش می یابند. دستورالعملهای فبریکیشن دیجیتال امروزه بخش مهمی از مستندسازی دیتلها هستند. چرا که ویژگیهای ابزار و پارامترهای دستگاههای تولید و اجرا میتوانند در خروجی محصول نهایی اثرگذاری کنند.
شماره سه
طراحی دیتیل نسبت به طراحی کانسپت کم اهمیت تر و احتمالا کم جذبه تر است
استودیوهای طراحی معماری اغلب به خلاقیت اعتبار بیشتری میدهند تا مسائل فنی، و پرورش دیتیلها را به تکنسینها واگذار میکنند. امروزه هم افزایی بین طراحی کانسپت و طراحی دیتیل برای ساخت یک ساختمان "موفق" امری حیاتی است. طراحی دیتیل از همان مراحل ابتدایی طراحی آغاز میشود و فرایندی چالش برانگیز و خردگرا است.
شماره چهار
دیتیلها از طریق ترسیمات محوری و اورتوگرافیک بیان میگردند.
ترسیمات متداول دو بعدی که معماران برای نمایش دیتیلها استفاده میکردند امروز دیگر قدیمی شده. هرچند که ما همچنان به ترسیمات سنتی اجرایی نیازمندیم، اما مستندسازی جزییات اجرایی امروزه شامل دستورالعملهای ساخت هم میشود. فناوری مدلسازی اطلاعات ساختمان امروز به طراحان امکان بازنمایی جزییات در سطوح مختلف و تهیه ترسیمات دوبعدی پویا از مدلهای سه بعدی را میدهد. جزییات معماری همچنین میتوانند از طریق اسکریپت نویسی تولید شوند و برای تیم اجرایی از طریق انیمیشنهای سه بعدی تشریح شوند.
شماره پنج
همیشه یک روش استاندارد برای مشکلات طراحی جزییات وجود دارد.
جزییات معماری در سیر و سلوک اخیر معماری معاصر شرایط جدیدی به خود گرفته اند. هرچند جزییات استاندارد همچنان برای بیشتر بخشهای ساختمان قابل استفاده هستند. اما جزییات طراحی شده و منحصر به فرد به غنای اثر معماری می افزاید و میتواند به تعریف شخصیت و ویژگیهای اثر کمک کند.
شماره شش
دیتیلها برای پوشاندن نقصان متریالها به کار میروند.
جزییات ساختمان باید برای مشارکت با دیگر اجزاء طراحی شوند. و نه پوشاندن آنها. با وجود فبریکیشن دیجیتال دیگر نقصانی در متریالها پیدا نمیشود. جهان معماری به سمت خطای صفر سوق پیدا کرده است.
شماره هفت
با تکنولوژِیهای دیجیتال دیگر نیازی به طراحی جزییات اجرایی نیست.
علی رغم مدلسازی پارامتریک و ساخت دیجیتال، فرصتهای جدیدی برای طراحی جزییات پیچیده تر و جذابتر وجود دارد. که البته این امر مستلزم فراگیری دانشهای جدید توسط طراحان است.
به عنوان جمع بندی میتوان گفت که طراحی جزییات معماری باید به شکلی جدی تر به منصه ظهور برسد، نه صرفا از جنبه های نظری و فناوری. از جنبه هایی نظیر شخصی سازی توده ها (mass personalization)، پارامتریک سازی، اسکریپت نویسی در فرایند طراحی و استفاده از تکنیکهای ساخت دیجیتال در تولید قطعات و بخشهای ساختمان. زمانی که دیتیلهای یک ساختمان با پیچیدگیهای فراوان، توسط اسکریپتها تولید میشوند، احتمال بروز خطا و اشتباه بسیار پایین می آید. اما اسکریپتها تنها بعد از تحکیم چهارچوب منطقی طرح میتوانند نوشته شوند. اسکریپتها بعنوان مثال برای تولید بیشتر دیتیلهای ساختمان معروف سوییس ری به کار رفته اند. Hugh Whitehead از اعضای تیم طراحی این ساختمان میگوید که این ساختمان باعث شد آنها در صدد تعریف این مشکل بربیایند که "چگونه میتوان دیتیلها را از روش برنامه نویسی (به جای ترسیم) طراحی و تولید کرد. در هر طبقه قواعد همیشه یکسان هستند اما نتایج همواره متفاوتند." مکانیزه سازی و پارامتریزه کردن طراحی اولیه دیتیلها، مهندسی کردنِ همزمانی را ممکن میسازد. جاییکه دیتیلهای پیشرفته توسعه داده میشوند درحالی که تعاریف اولیه نظیر ارتفاع کف تا زیر سقف کاذب هنوز مشخص نشده است. در عین حال با در دسترس بودن دستگاههای پرینت سه بعدی ارزانتر، رپید پروتوتایپینگ از مراحل اولیه فرایند طراحی وارد عمل میشود.
درنهایت بسیار مهم است که فرایندهای جدید تولید به درستی فهم شوند. تولید توده در نتیجه جدایی طراحی و تولید (بین طراحان و کارگران کارخانه ها) شکل گرفت. برای جلوگیری از تکرار سوءتفاهمات مدرنیستی درمورد یکپارچگی طراحی و تولید، نیاز به فهم فرایندهای ساخت دیجیتال داریم. در این صورت میتوانیم دیتیلهایی طراحی کنیم که برای تکنیکهای تولید مکانیزۀ در دسترس، مناسب هستند.