گزارش نشست چهارم بازخوانی معماری ایران پس از انقلاب
مطابق جلسات قبل، بررسی موضوع حول یک محور می چرخید و بنابر قرار قبلی، این بار موضوع محوری مسکن مهر بود.
وقتی که بخواهیم راجع به مبحثی به این کلانی صحبت بنماییم، طبیعتا حضور یک جامعه شناس ( آقای سعید معید فر) و یک اقتصاد دان ( آقای سعید اسلامی) در کنار یک پژوهشگر معماری ( آقای علی یاوری) عجیب نباشد.
در ابتدا آقای اسلامی، مباحثی را در حیطه تخصص خود و به زبان اقتصادی بیان نمودند. از نکات جالب توجه، بیان استاندارد های اقتصادی اسکانی خانوار ها بود. مثلا صرف بیش از 30 - 40% از اموال خانوار نباید صرف مسکن گردد یا فاصله ی منزل تا محل کار باید کم تر از یک ساعت باشد و ...
اما خود مسکن مهر برای دهک پایین اجرا شده، ولی تبعات دیگر آن چون به وجود آمدن رکود و تورم، بیش تر دامن گیر همین قشر خواهد شد.
اما در قسمتی دیگر، آمار های دیگر چون رتبه ی ایران در توسعه، قانون گذاری، دانشگاه را بیان نموده و تمام آن ها را با یکدیگر در رابطه با یکدیگر دانستند. یعنی تمام مشکلات به هم پیوسته و مرتبط هستند. ایشان آن را "پازل توسعه" نامید.
از نقوص مهم دیگر در اجرای طرح های کلان ملی، مطالعات و آمار گیری های پیش از اجرا در فاز صفر و عدم بررسی میزان موفقیت طرح در مرحله ی نهایی است.
نکته ی دیگر، مثلا فرض کنید، یک شهرک در سی کیلومتری یک شهر ایجاد گردد. به هر حال هزینه های نهانی چون برق کشی، آب کشی و گاز کشی، پول بنزین و غیره باید محاسبه گردد. شاید این طور بتوان گفت که مسکن مهر، یک مسکن ارزان برای مردم و یک مسکن گران برای دولت بوده!
سپس آقای یاوری به مقوله شهرسازی نگاه کردند و تاکید داشتند که بایستی شهر را مردم و برنامه ریزان تاسیس کنند و ایجاد یک شهر توسط شهرساز اشتباه خواهد بود. چیزی که تبلورش در مسکن مهر یا شهرک شوشتر هویداست و یک محل تصنعی و بدون خاطره را رقم می زند.
سپس به معماری و اخلاق معمارانه پرداختند. رابطه ی معمار با جامعه چیست؟ معمار یک شهروند عادی است که باید صرفا نیاز ها را تامین نماید، یا یک شهروند مسولیت پذیر که باید معماری را مترقی کند، یا یک نخبه ی جدا از شهروند که به ترقی جامعه چشم دارد؟ شاید بتوان مسولیت معمار را در خرد ورزی و مسولیت های حرفه ای و اجتماعی او یافت.
مهم ترین نکته آن است که به ارزش زندگی در معماری توجه نمود تا مسکن محل رویش گردد و کیفیت در آن حاکم شود. در غیر این صورت مسکن صرفا کالایی است که کمیت در آن ارزشمند می شود.
ایشان بار ها به مسائل سیاسی اشاره کردند و معماری مسکن مهری را در هم تنیده به سیاست دانستند. انتقاد اصلی او به شهرک های بیرون شهر بود، جایی که کیفیت زندگی از بین می رود. خاطره ی جمعی شکل نمی گیرد و حتی اقتصاد خرد خانواده و روابط اجتماعی تحت الشعاع قرار می گیرد.
در انتها برای راه حلی در شرایط کنونی به برنامه ریزی اصلاحی اشاره نمود.
در بخش سوم، آقای معید فر مسکن مهر را یک کاهش کیفیت زندگی در چارچوب های محیط زیستی، اجتماعی، خلاقیت و فنی دانستند و صلاح را بر آن دیدند که از وضع فعلی درس بگیریم! انتقاد اصلی ایشان به مسکن مهر از منظر فرهنگی بود. فرهنگ را مسئول تکثر در رفتار های انسانی دانستند. فرهنگ همان چیزی است که انسان، فکر و ابزار و خانه اش را با آن رنگ آمیزی می کند. برای مثال در گذشته، از هر شهری که به شهری دیگر سفر می کردیم، تفاوت هایی در مسکن، نوع پوشش و غذا شاهد بودیم که این خود از فرهنگ متفاوت مردم نشات می گیرد. ولی امروزه در شهر ها شاهد مسکن های بی روحی هستیم که چند سالی در آن زندگی کرده و بعد از از بین رفتن جذابیت اولیه، از آن دل می کنیم! چیزی که در گذشته وجود نداشته و شاید چندین و چند نسل برای صدها سال در یک خانه منزل کرده اند و این باز به خاطر تطابق فرهنگی است. چیزی که در مجموعه ساختمان های مهر وجود ندارد. مسکن مهر نیز این تکثر فرهنگی ایرانی را در نظر نگرفته و برای مثال، ساختمان یزد و تهران مهر به یک شکل ساخته می شود!
اصولا تمام فعالیت های بشری، از مسکن و اقتصاد و حتی خانه سازی در گذشته یک فعل و انفعال اجتماعی بوده. مسکن اصولا جای وصل شدن انسان به بطن جامعه است.
دیگر انتقاد ایشان به مسکن مهر، تناسب فرهنگی بین ساکنان محلی برج های انبوه است. اوایل که تهران بزرگ شده بود، مهاجرین هر شهر در محله ای ساکن می شدند و این چنین هر محله ای ارتباطات اجتماعی قوی داشت. ولی انبوه سازی این ارتباط ها را نابود ساخت و حتی همسایگان را از هم غریب کرد. مهاجرت افرادی که با فرهنگ برج نشینی نیز آشنا نبودند، منجر به مشکلات اجتماعی بسیار گشت. حومه سازی معلول همین مساله است.
سوالی که مجری پرسید: برنامه های کلان شهری ما از کجا نشات می گیرد و مشکل از کجاست؟
آقای اسلامی: برنامه ریزی کلان برای کوتاه مدت و نبود احزاب پاسخگو در سیاست. دیگر ماتریس اهمیت فوریت. یعنی هنگامی به فکر چاره ی مشکلات می افتیم که دیگر دیر است و مساله به فوریت تبدیل گشته و هر پاسخی را سریعا راه حل آن می یابیم.
البته آقای معیدی فر مساله را از این چیز ها عمیق تر دیدند و ساختار ذاتی اجتماعی خراب را عامل اصلی ایراد دانستند.
*برخی عکس ها از کانال قطب علمی فناوری دانشگاه تهران