معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطا ست. رسانه و نشریه الکترونیکی معماری ما
معماری ما

تجربه را تجربه کردن خطاست
وبسایت اصلی رسانه "معماری ما"
رسانه ای برای انتقال تجارب دنیای آموزش معماری تا زندگی معماری
با تجربه ی دانش آموختگان دانشگاه های معماری تهران، شهید بهشتی، هنر و ...
مجله و نشریه معماری ما

همراهی با خبرنامه‌ی معماری ما
آخرین نظرات

یک انحنای کوچک یک فضای دیگر

علیرضا هوشمندی | سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ب.ظ




خیلی نکات ریزی هست که وقتی آدم به اونها توجه می کنه می فهمه میتونه با تلاش کم تر ولی با فکر بیشتر فضا هایی رو خلق کنه که آرامش و یا آسایش بیشتری میتونن داشته باشن . با یک نگاه سرسری به تصویر زیر میبینم که تنها یک انحنا ، کلی کار و تغیر داده . فرض کنید تمام زوایا 90  درجه می بودن ! یک انحنای ساده ولی فکر شده در عناصری که فضا رو کادر بندی می کنن تونسته کاملا فضای لطیفی در این قسمت از این خونه ایجاد کنه . اگر چه باید بگم استفاده از این کار یک مشکلی هم ایجاد می کنه و اون ...







نظرات (۹)

  • پریسا نجفی
  • این انحنا کجای تصویره؟ الان فهمیدم! اگه اشتباه نکنم منظورتون اون قسمت های ریزه...
    آره اتفاقا قبلا به اینجور منحنی ها فکر کرده بودم خیلی جالبه...
    ولی تلاش کمتر و فکر بیشتر متناقض نیست!؟
  • علیرضا هوشمندی
  • پخی دیوار ها . همون فیلت خودمون .
    منظور از تلاش کمتر و فکر بیشتر این بود که گاهی یک فکر اولیه چه بزرگ و چه کوچک انجام میدیم و تا آخر به چیزای دیگه فکر نمی کنیم در حالی که یک راه حل ساده تر برای حل اون موضوع کنارمون هست اما بخاطر اینکه روی طرحمون غیرت داریم اونو کنار نمیذاریم .
    بسیاری از قوس هایی که توی طرح ها بدون دلیل میدیم یا بسیاری از فرم ها که دلیلشون رو نمیدونیم .
  • پریسا نجفی
  • آره قبول دارم... ولی بازم تلاش کمتر و فکر بیشتر متناقضه! :)
    به نظر منم توی معماری هرچیزی باید دلیل داشته باشه حتی حجم. و هیچ چیز صرفا فقط تزیین نباشه مثل این قوس ها که هم به زیبایی کمک کرده هم به فضا.
    من یه مشکلی دارم!شاید بتونید کمکم کنید. من  کارام همیشه یا خیلی شلوغ پلوغه یا خیلی ساده ولی فکر شده ست و وقتی که ساده ست احساس میکنم نباید اینطور باشه و بی دلیل سعی میکنم به قول خودمون کار و شاخ کنم! حتی اگه ته قلبم کار ساده ترو بیشتر دوست داشته باشم و این تغییرش حس بدیه! و در کل خیلی بده که استادا فکر میکنن روی کارهای ساده فکر نشده... من با این قضیه مشکل دارم و نمیتونم تصمیم بگیرم! البته اینم بگم وقتی که  کار ساده ست نمیتونم از عهده ی کامل کردنش برمیام و سعی میکنم با پیچیده کردنش شاید عیب های طرح و بپوشونم... شاید... یعنی به نظرم کارهای ساده ی خوب یه چیزی تو وجودشون هست که در عین سادگی رسیدن به اون ویژگی متمایز کننده سخته... یعنی در عین سادگی یه معماری خوب و نشون دادن سخته و مهارت میخواد...

  • علیرضا هوشمندی
  • خوب این حرف یک مقدار کلیه .
    اگر بخوام جواب بدم ممکنه در مورد یک قسمتش بتونم نظر بدم . البته اگر به درد بخوره .
    به نظرم اگر یکی از این کار هایی که شلوغ شده یا اونایی که ساده در اومدن اما ... رو بتونید ارسال کنید که روی اونها نظر بدیم فکر کنم بهتر به نتیجه برسیم . اگر هم دوست ندارید کارتون رو ارسال کنید اگر بتونید سوال رو جزئی تر بیان کنید که مرحله مرحله همگی روش کار کنیم بهتره .

    بزرگی میگه :
     "هر حرف کلی ای که در مورد چیزی زده میشه و یک عمومیت رو می بره زیر سوال اشتباه ست ، و این خود یک حرف کلی ست !!! "
  • پریسا نجفی
  • زیاد منظورم روی یه کار خاص نیست مثلا کار خودم یا هرکس... فکر کنم یه جور دیگه باید مطرح میکردم... یعنی میخوام بدونم نظرتون راجع بهش چیه. من کلا حرفم سادگی توی معماریه... ولی معماری و در عین سادگی نشون دادن سخته... و وقتی آدم بخواد کار ساده باشه پش بردنش سخت تر میشه... و حالا آدم باید تصمیم بگیره که کار ساده باشه و بعضی موارد غر استاد و تحمل کنه که کمکاری کردی چون معمولا استادا انقدر به دانشجو اعتماد ندارن. یا باید کارت و از سادگی دربیاری و شلوغش کنی و شاید هم در نهایت کار خوبی بشه... حالا این 2 تا تصمیم به نظرم کلیه!
    ولی خب فقط نظرمه... چون عکسی که گذاشتید من و یاد این موضوع انداخت.شایدم اصلا سوال خوبی نباشه... شایدم به قول شما نشه کلی نتیجه ای گرفت و بشه گفت این مورد سلیقه ایه... 
  • علیرضا هوشمندی
  • من چنتا موضوع رو مطرح می کنم ، اما دقیق نمیتونم بگم اگر اینها باشه حتما ساده میشه . بستگی داره سادگی رو چی تعریف کنید . به نظرم اگر کار کامل باشه و نقصی نداشته باشه در عین حال اگر بگیری بتکونیش چیزی ازش نیوفته یا جدا نشه میشه گفت یک کار منسجمی درست شده . حالا وقتی یک مقدار حس هم با کار ترکیب میشه راه چنتا میشه . یک فردی از قصد کلا دوست داره فرمال کار کنه یا یک فرد دیگه یک جور دیگه . از اینجا به بعدش خود فرده که تصمیم میگیره کارش رو چجوری ببره جلو .
    آیا حسی که یک کار فرمال با خطوط منحنی یا ... تولید می کنه رو یک کار ساده نمیتونه در عین خطوط صافش ارائه کنه . قطعا میتونه ! توی همین پست ها کار زاها حدید قرار داده شده . اگر دقت کنید میبینید که همه ی فضا ها از یک گرافیک فضایی برخور داره و تمامی فضا ها تقریبا جدید و غیر قابل منتظره اند . دقیقا عین این فضا ها رو ما در معماری سنتی یا میشه گفت گذشته ی خودمون هم داریم . به همین قدرت اما کاملا روش اجراش متفاوته . کاملا ساده و کاملا بدون فرم های عجیب !

    دور از این مقدمه چیز هایی که به ذهنم میرسه اینهاست :

    1- گاهی تحلیل اندک سایت و یا بررسی محدودیت های برنامه ی فیزیکی منجر به این موضوع میشه ! یعنی چه؟ یعنی زمانی که محدودیت از هر نوع کم میشه طراحی سخت تر خودش رو نشون میده . این ترم با این که سایتمون 26000 متر مربع بود اما در ابتدا دوست داشتم زمین چند 36 برابر کوچک تر پر درختی رو انتخاب کنم که یک عالمه محدودیت داشت . نمیخوام بگم اون طرح طرح آسونی بود ولی در کل در ابتدای کار اون کار رو سریع تر میتونستم ببرم جلو چون محدودیت ها کمکم می کرد . اما این سایت 26000 متری رو میشد مثل یک تاس همه چی رو روی سایت ریخت ! پس اولین نکته ای که به میتونه کمک کنه محدودیت هاست . حال از هر نوعی که میتونه باشه ! به همین دلیله که به نظرم تحلیل سایت نباید تا آخر طراحی ادامه نداشته باشه !

    2- تجربه های خوب ثبت شده ! درسته میگن هر جا میرید کروکی بزنید و از این حرف ها اما در اصل مهم اینه که بعد از یافتن یک موضوع خاص شروع به کروکی زدن از اون بکنیم . اگر به دنبال نسبت های فضایی خوب باشید هر جایی که میرید چیزهایی رو مشاهده می کنید و می خواهید کروکی بزنید که نسبت های خوب دارند .  در ذهن داشتن چندین نسبت خوب فضایی باعث ایجاد محدودیت در طراحی میشه . مثل نکته ی بالا . این کار از شلوغی طرح به شدت جلو گیری میکنه . شلوغی بیشتر به علت نا خالص بودن فضا ها و عدم تناسبات درست ایجاد میشه . ممکنه از دید پرنده کار خوب به نظر بیاد اما از دید انسانی اگر تناسبات مشکل داشته باشه یعنی همان مشکل قدیم دوباره تکرار شده .

    3- مشخص بودن هدف در کار ! خیلی مهمه که بدونید میخواید چجوری طراحی کنید . چندین سبک مختلف در جهان وجود داره . باید از اونها اطلاع داشت و یکی از اونها رو در روند کار انتخاب کرد . این کار خیلی کمک میکنه اما من کمی با این موضوع مخالفم چرا که ناخواسته طرح رو به سمتی که شخصیت خود ادم میخواد هدایت کنه هدایت نمیکنه . پس هم خوبی داره و هم بدی . معمولا کسایی که شاهکار ارائه می کنن ، کسانی هستند که به تمامی این سبک ها احاطه دارند . یعنی اول شناخت همه ی قدیمی ها بعد دنبال یک ایده ی ماورایی !

    4- کنار گذاشتن طرح در هر زمان ! این هم موضوعیه که خودم شدید روش دارم کار میکنم . یعنی کار رو در هر زمانی حتی در هفته های آخر اگر حس میشه داغونه کنار بذارید . این کنار نذاشتن باعث میشه یک اشتباه کوچیکی که در ابتدا صورت گرفته و داره کار رو الکی شلوغ میکنه تا ته گریبان موضوع رو بگیره . شاید به نظر برسه اگر کار رو وسط کار کنار بذاریم خوب خیلی عقب میمونیم ولی کاملا اشتباهه . میدونید چرا . چون شما فقط یک سری کاغذ رو کنار گذاشتید نه ایده ها و طرح هاتون رو . این یعنی فقط کاغذ ها و پوستی ها نه چند هفته فکر و تلاش رو . پس اگر دوباره شروع می کنید اگر دفعه ی اول یک هفته تا پیش طرح اولیه فاصله بود مطمئنن در بار دوم یا سوم فقط در چند ساعت به پیش طرح اولیه خواهید رسید .


    در بسیاری از این جملات گفته شده بسیاری جملاتکلی وجود داشت که از قاعده ی جملات کلی پیروی نمی کنند . داقل اینکه اطلاعات من در حد کلی جلوه دادن اونها نیست .

    امید وارم مفید بوده باشه .
    ممنون که پیگیر بحث هستید
  • پریسا نجفی
  • کنار گذاشتن طرح و این ترم انجام دادم بعد از کرکسیون با آقای مستغنی! خیلی دیر بود و برام سخت بود با اینکه اشکالات طرح و قبول داشتم ! ولی دل و زدم به دریا و این کار و انجام دادم و خیلی خیلی مفید بود هرچند باعث شد وقت کم بیارم برای ارایه ش. دقیقا در طرح قبلیم هم هدف و فراموش کرده بودم هم سایت و هم تجربه های خوب ثبت شده رو. ( به قول شما ) و جالبه این سه موضوع اولی که مطرح کردید جز اشکالام بود که بعد تصمیم گرفتم طرحم و کنار بذارم. ( مورد 4 ای که گفتید ) خب الان یه نتیجه گرفتم. اینکه 
    - نباید یه جورایی با طرح احساسی برخورد کنی ( منظورم احساسی از نوع بی فکری و بی توجهی به مسایل مختلف )
    - باید همه ی جوانب و در نظر بگیری بعد تصمیم بگیری که چطور و یا با چه سبکی میخوای طرح و جلو ببری و توی هر پروژه ممکنه تصمیمی که میگیری فرق داشته باشه و ممکنه از همون اول سادگی در طرح و انتخاب کنی.                            - اول یه سری اهداف کلی و در طرح انتخاب کنی یا همون کانسپت و ایده های اولیه ولی از اونجا به بعد جز به کل جلو بری تا دقیقا به طرح مشرف باشی
    - این محدودیته که باعث خلاقیت میشه.
    -  بعضی از مسایل قرار نیست پیچیدگی خاصی داشته باشند تا آدم صرفا فقط بخواد خودشو نشون بده  و ممکنه راه حل های ساده تر و آشنا تر برای مردم وجود داشته باشه که خود این راه حل های ساده ممکنه با یه تغییر جزیی و بجا عملی تر و بهتر بشه
    - و از همه مهتر راه تو خودت انتخاب کنی. یعنی اگه حتی از نمونه های مشابه و آثار معمارهای معروف استفاده میکنی با اشراف کامل و با فکر و منطق باشه که در نهایت بتونی بگی ( این تصمیم منه نه تقلید )
    البته بازم هست و لی خب کلیاتش که به ذهنم رسید اینا بود
    واقعا ممنون که وقت گذاشتید خیلی مفید بود الان ذهنم منسجم تر شده. واقعا عالی بود ممنون.                                                               -     
  • علیرضا هوشمندی
  • خوشحالم که مفید واقع شد
    خواهش می کنم .
    منتظر آثار شما هم هستیم .
  • مونا وزیرپور
  • مشکلش چیه؟

    نظرات خود را در زیر بنویسید

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی