یادداشت زیر در سایت کوبه منتشر گردید.
چند سال پیش وقتی مشغول وبگردی بودم با یک سایت فروش کتاب آشنا شدم. آدرسش قم بود و خرید آنلاین داشت. تعلل کردم و و چند روز بعد گذرم به قم افتاد. به یاد کتابها افتادم. فرصت را غنیمت شمرده و ترجیح دادم حضوری به کتابفروشی بروم. دوباره سایت خوش آب و رنگش را باز کردم. آدرس را پیدا کرده و به راه افتادم. چند دقیقه بعد به فروشگاه رسیدم. ساختمانی یک طبقه بود و در کوچهای کمتردد و خلوت قرار داشت! مساحت کتابفروشی به زور به ۱۲ متر میرسید. هاج و واج به بَرِ ۳ متری ساختمان زل زده بودم. نمیتوانستم باور کنم که آن فروشگاه جذابی که برای خودم به تصویر کشیده بودم فقط ۱۲ متر از سطح زمین را اشغال کرده باشد!
از آن روز چند سالی گذشته و حالا وابستگی ما به فضای مجازی بیشتر شده است. کسب و کارهای بیشتری بهوجود آمده که اصالت را به فضای مجازی میدهد. تداعی ما از آنها حداقل در وهله اول از جنس معماری نیست! بعید است که تصویری از ساختمان مرکزی اسنپ، دیجیکالا یا فیدیبو برایتان تداعی شود و قرار هم نیست که اینچنین باشد. جالب اینجاست که این کسب و کارها در دورهای رونق گرفته که به موازات آن مالهای عظیمی که نماد توجه به معماری است در حال ساخته شدن است. این تضاد را باید در دوگانگی جهان خاکی و عالم مجازی دانست. مناسباتی پدید آمده که ارزشهای دوگانهای را بر زندگی و کسب و کار تحمیل میکند. در هر دو هویت داریم؛ تفریح، خرید و تعامل میکنیم. وقتمان را به هر دو اختصاص میدهیم و در واقع حالا دیگر اهل هر دو جهانیم.
مدت تالیف پست: 240 دقیقه / مدت خواندن پست: 6 دقیقه